خوب خیلی خوب شد!چی؟ خوب معلومه البته شاید هم معلوم نباشه اما الان معلومش می کنم
خوب این خوب شد که سؤتفاهمات واسه همکلاسیمون برطرف شد و دیگه کدورتی در میون نیست! خوب خدا رو شکر!
این روزها باید بگم حالم یه جوراییه! فکر میکنم هر آن ممکنه منفجر بشم و تمام ذرات وجودم همه جا پخش بشه! اگه بشه خیلی خوب میشه ها! اونوقت هر جا بخوام میتونم برم! شاید یه ذره ام بیاد پیش تو!شاید یکمیش بره پیش اون یکی! شاید هیچ جا نرم همین جا بمونم!
وای ی ی ی ! یه شب خواب دیدم که مردم بعد من روح شدم و دیدم که مامان و بابام و اون کسی که منو کشت -آره نمرده بودم یکی منو کشته بود- اومدن بالای سرم من هم میدیدمشون هم خودمو یعنی هم قبرمو هم اونها رو بعد یکمی گریه کردن و بعدش هم رفتن! من موندم وخودم دیگه هیچکی نبود خودم برای خودم گریه کردم!
هیچ وقت اونقدر احساس تنهایی نکرده بودم! هیچ وقت!
آه خدایا! تویی که اون بالایی یا نه همینجا کنارمی ... یا نه تو قلبمی(البته فکر میکنم)! نذار هیچ وقت احساس تنهایی کنم
من آخه خیلی میترسم از تنهایی!
سلام متن واقعا جالبی بود منم یه دفعه این تجربه رو داشتم
ولی مال من یه جورایی فرق میکرد (من شهید شدم)
اگه مایل به تبادل لینک هستی بهم خبر بده
خوشحال میشم هم سر بنی
سلام
ممنون از اینکه به منم سر میزنید
متن قشنگی بود
راستی اون قهر نکرده
اون جمله رو واسه قشنگ بودنش گذاشتم
خیلی حرف گوش کنه با هم قهر هم نیستیم
موفق باشید...
سلام ممنون که به وبلاگ من سر زدین
سلام سوده جون
ممنون منو توی پیوند هات قرار دادی
شب آرزو ها رو فراموش نکن
منم تنهای را درک می کنم با همه ابعادش ولی بعد از رفتن تو!
بای عزیزم